کارن الیوت هاوس ـ ارسالی: ر.آرین
۱۲ اپریـــل ۲۰۱۷



در بارۀ عربستان سعودی
(۲)

 نویسنده در مورد مفهوم قانون در عربستان و تآثیر زیانبار درآمیختگی دین و دولت در این کشور می‌نویسد: «در عربستان سعودی تنها یک قانون حاکم است؛ شرع اسلام. و تنها یک داور نهائی برای تعیین حد و مرز این قانون وجود دارد؛ پادشاه عربستان. اسلام به منبع عمدۀ اختلاف میان رهبران فرقه‌ های مختلف مذهبی بدل شده و تفسیر های گوناگونی از قرآن و ارادۀ الله مطرح است... مذهبی که زمانی ستونِ ثبات قلمرو آل سعود بود، خود اینک آبشخور اختلاف میان سعودی‌ ها شده ‌است. بسیاری از مردم، اعم از متجدد و یا محافظه‌کار، از آل سعود به خاطر بهره‌گیری آن از دین در خدمت تأمین قدرت سیاسی انحصاری، آزرده ‌اند. تمکین رهبران روحانی به این روند، موجب تضعیف مشروعیت هر دو نهاد (سلطنت و روحانیت) شده است».
نفاق‌های کهنه قبیله ‌ئی، محلی، فرقه‌ ئی و تبعیض‌های جنسی و طبقاتی، بیش از هر زمان دیگر آشکار شده و توانائی دین برای تعدیل این شکاف ‌ها کاهش یافته‌ است. و افزون بر این، درآویزی و ستیز اسلام حاکم با حقوق مدنی منزلت سنتی آن را به نحو چشمگیری فروکاسته است. و این یکی از پی‌آمد های متأخر روند درآمیختن دیانت و قدرت، توسط آل سعود بوده‌است.
 کارن هاوس، در آسیب‌ شناسی جامعۀ عربستان بر نقش مخرٌب تسلط شرع پای می‌فشارد و آسیب‌های برآمده از این سلطه را بر‌می ‌شمارد. اما زیا‌نبار ترین عرصۀ آسیب ‌دیدگی اجتماعی را سلطۀ دین بر نظام آموزشی کشور می‌داند. او گفتاری از یکی از کارشناسان دارد که: «نظام آموزشی چنان زیر تسلط اخوان المسلمینِ وهابی است که اگر اساساً بنا باشد اصلاحی در آن صورت بگیرد، ۲۰ سال طول می‌کشد. وهابی ها آموزش و پرورش را پایۀ کار خود قرار داده‌ اند و در این زمینه به‌ هیچ وجه کوتاه نمی‌آیند.» گویا حساسیت آن ها در این عرصه حتی از تعصبی که در اسیر نگه ‌داشتن زنان جامعه دارند، نیز بیشتر است.
سطح عمومی آموزش نازل است. نویسنده، که فصلی از کتاب خود را به این موضوع اختصاص داده، در آغاز آن می‌نویسد: «درعربستان سعودی هیچ‌ گاه، بی ‌سوادی عار نبوده‌ است. چه سرمشقی مهم ‌تر از خودِ محمد که نه خواندن می‌دانست و نه نوشتن. جبرئیل حدود بیست سال وحی مُنزَل را بر او می‌خواند و  او آن را تکرار می‌کرد و سپس به‌گوش پیروان خود می ‌رساند. مثال محمد؛ شنیدن و تکرار کردن، محور کُلِ آموزش در عربستان سعودی است.»
تا سال ۱۹۶۰ برنامه ‌ای برای آموزش ابتدائی و عمومی وجود نداشت. در پنج دهۀ اخیر، پول‌ های هنگفتی به عنوان "بودجۀ آموزشی" صرف شده، اما بنا به ارزیابی نویسنده «حاصل آن، تنها می‌توان گفت که فاجعه ‌بار بوده‌ است.» چرا؟
 نظام آموزشی کشور قلمرو دستگاه روحانیت است. روحانیان وهابی آموزش و پرورش را مهم‌ ترین عرصۀ القای احکام شرع و بقای حرمت شریعت در جامعه می‌دانند. آن ها آموزش زبان ‌های خارجی، علوم طبیعی و به ویژه علوم انسانی را برنمی‌تابند. شیخ عبدالعزیز بن عبدالله، مفتی اعظم عربستان که در سال۱۹۹۹ مرد، تا روز مرگش کروی‌ بودن زمین را انکار می‌کرد.
طبق بررسی نویسنده: «در عربستان سعودی همه مدارس دولتی، مذهبی‌ اند. در‌ آن ها آموزش روزمرۀ قرآن اجباری است. در دبستان‌ها تمام ساعت‌ های درس، در پیش از ظهر، به آموزش قرآن اختصاص دارد. در دبیرستان‌ ها، از مجموع ۲۱ مادۀ درسی، ۹ ماده منحصر به آموزش قرآن است." و در بارۀ سطح و کیفیت آموزش دانشگاهی می ‌نویسد: " از همه بدتر این که، اغلب دانشجویان فارغ التحصیل مدارس عالی و دانشگاه‌ های عربستان سعودی، اندیشیدن را نیاموخته ‌اند، بلکه چیز هائی را از بر کرده‌اند.(شنیده و تکرار کرده‌ اند)... باید بگویم که در عربستان درس فلسفه که در آن پرسش محور آموزش است، موضوعیت ندارد.» یکی از مشکلات جدی آموزش دانشگاهی و فراتر از آن، در جامعه روشنفکری در عربستان، نیرویِ مانندِ محفوظات شنیده و تکرار شده‌ است.
بنا به گزارش این کتاب، در سال‌های اخیر برای اصلاح نظام آموزشی کوشش‌ هائی شده‌ است. اما بخشنامه‌ های دولتی در برابر  بوروکراسی نظام آموزش مذهبی کارآئی چندانی نداشته ‌است. این بخشنامه‌ ها در بارۀ منابع کتاب ‌های درسی، چگونگی آموزش و مضمون مواد آموزشی بود. اما بخش عمدۀ این اصلاحیه روی کاغذ ماند. هاوس در این باره می‌نویسد: «بنا به یک ارزیابی آماری، ۷۰ درصد از۳ هزار ناظر و بازرس مدارس دولتی، سلفی‌اند».
نویسنده در مورد نگرش و نقش سلفی‌ ها می ‌افزاید: «سلفی، از نظر سیاسی واژۀ مناسب‌تری از وهابی است. برای سلفی‌ ها آنچه اهمیت دارد، آموزش سنتی اسلامی است نه اصلاحات آموزشی... امروز در عربستان سعودی میلیون‌ها جوان بی‌ سواد و کم‌ سواد و بیکار وجود دارند که مناسب‌ ترین منبع تغذیه گروه‌ های افراطی‌ اسلامی‌اند. بسیاری از آن ها بر آنند که رژیم سعودی اسلام را به جهان غرب فروخته ‌است. یک چنین گرایشی با به ‌دریا انداختن جسد بن‌لادن از بین نمی‌رود... گوئی در عربستان‌ِ غرقه در غنای نفت، آموزشِ درست کیمیائی است که با پول دست‌ یافتنی نمی‌نماید.»
کارن هاوس در تحلیل ساختار اجتماعی و اقتصادی عربستان، شکاف‌ ها و گسل‌ هائی را می‌بیند که در لایه‌ های زیرین جامعه در تنش و گسترش ‌اند و سکون و ثبات نظام سعودی را تهدید می‌کنند. در کشوری با جمعیتی اندک که یکی از ثروتمند ترین کشور های جهان ‌است، بیش از ۴۰ درصد مردم در فقر زندگی می‌کنند. ۶۰ درصد مردم خانه ندارند. 40درصد جوانان بیکارند. ۸۵ درصد کارگران، خارجی‌اند (با دستمزد های اندک)...بادیه ‌‌نشینان، روستائیان و انبوه حاشیه ‌نشینان شهری از فقیر ترین لایه ‌های اجتماعی این کشورند. کارن هاوس از دیدار و گفتگوی خود با بخش‌هائی از این اقشار فرودست، می‌نویسد:
«حاشیه‌نشینانی هستند به نام بدون (Bedoons) ، به ‌معنای غیرشهروند یا بدون حق شهروندی، که در زاغه‌ ها می‌زیند. کودکان آن ها اجازۀ تحصیل در مدارس دولتی را ندارند. مردم از امکانات عمومی(آب، برق، راه و...) محروم‌ اند. وقتی نزد آن ها رفتم، شب بود. تنها نوری که در آن جا می‌تابید، نورِ ماه بود و بس!...کشوری با ۴۰۰ میلیارد دالر ذخیرۀ ارزی در خارج از کشور و 200 میلیارد دالر درآمد سالانه از نفت، از عهدۀ خدمات عمومیِ ابتدائی و اساسی‌ای چون آموزش، بهداشت و درمان و حتی ایجاد یک شبکه مطمئن فاضلاب در برابر سیل ‌های ناگهانی بر نمی‌آید...
در جنوری۲۰۱۱، در جدٌه، دومین شهر بزرگ عربستان، در اثر رگباری ناگهانی، سیلاب با فاضلاب درآمیخت، شهر را آلود و بخشی از آن‌ را ویران کرد. در سال ۲۰۰۹ نیز سیلاب موجب کشته‌ شدن ۱۲۰ نفر و بی‌خانمانی ۲۲ هزار نفر و ویرانی ۸ هزار خانه شده بود... سال هاست که بودجه‌ های میلیاردی اختصاص یافته برای اجرای طرح ‌های دولتی توسط مقامات "مسؤول" حیف و میل می‌شود... بنا بر یک برآورد آماری در سال ۲۰۱۱، از ۳۰۰ طرح دولتی در دست اجراء، ۹۷ درصد آن ها به موقع اجراء نشده و ۸۰ درصد آن ها بیش از بودجۀ درنظر گرفته‌ شده، هزینه برداشته ‌است! چون اغلب"ناظرانِ" این طرح‌ ها از مقامات رسمی ‌اند و باکی از حیف ‌و میل‌ های هنگفت سرمایۀ ملی ندارند.»
 اما آنچه را که این"ناظران" در اعماق این "آبگیر راکد" نمی ‌بینند، چشمان کاوندۀ کارن الیوت هاوس، می‌بیند. او گسترش خطرخیز گسل ‌ها و درآمیختن ناگهانی سیلاب ‌ها و فاضلاب‌ ها را به تمثیل، هشدار می‌دهد. شاید به همین خاطر بوده است که برژینسکی به رهبران آیندۀ عربستان توصیه اکید می‌کند که این کتاب را بخوانند.
 ادامه دارد